روابط عمومی (به انگلیسی Public relations یا به اختصار PR) به علمِ مدیریتِ چرخهٔ اطلاعات، مابینِ یک فرد یا سازمان، (اعم از بازرگانی و اقتصادی، دولتی یا سازمان مردمنهاد)، با عموم اطلاق میگردد. روابط عمومی، به مثابهِ پُلی است میان یک سازمان و مخاطبان آن.روابط عمومی عبارت است انتقال و تجزیه و تحلیل اطلاعات و نظرات مدیریت مؤسسه به مخاطبان ان و انتقال تجزیه و تحلیل اطلاعات این گروهها به مدیریت به منظور ایجاد همسویی و هماهنگی در علایق و منافع. روابط عمومی مجموعهای از اقدامات و کوششهای حسابشدهای است که هر سازمان برای برقراریِ ارتباطاتِ مؤثر و هدفمند با گروههایی که با آن در ارتباطند انجام میدهد.
هم روابط عمومی و هم تبلیغات برای ساختن برند و ارتباط با مخاطبین احتمالی کاربرد دارند و تفاوت اصلیشان در پولی بودن تبلیغات است در حالی که روابط عمومی اصولا نباید پولی به رسانهها پرداخت کند. (البته همانطور که گفتم، این مسئله در ایران نادیده گرفته میشود.)
تفاوتهای دیگر تبلیغات و روابط عمومی از این قرارند:
جامعهی هدف در تبلیغات کوچکتر است و با دقت بیشتری انتخاب میشود تا به فروش منجر شود. روابط عمومی با عموم مخاطبین سر و کار دارد و جامعهی هدف را خیلی محدود نمیکند.
هدف روابط عمومی افزایش آشنایی مخاطبین با برند و بعد ایجاد اعتماد است. هدف تبلیغات، افزایش فروش است.
در تبلیغات شما روی تمام مراحل و محتوا کنترل دارید. در روابط عمومی، شروع کار از سمت شماست اما کنترل نتیجه و محتوای منتشرشده در اختیار رسانهها قرار دارد.
نگاه روابط عمومی بلندمدت و استراتژیکتر از تبلیغات است.
محتوای تبلیغات همیشه قابل باور نیست و اعتماد مخاطبین به آن کمتر است. اعتماد به رسانهها و محتوایی که در اثر فعالیتهای روابط عمومی منتشر میشود، بیشتر است.
رسانه ها در دوران کنونی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم تبدیل
شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی،
آموزشی و سرگرمی رسانه ها استفاده می کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای
حیاتش با رسانه ها بزرگ می شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز این
نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از
رسانه ها دریافت می کند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصراطلاعات و
جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش قابل توجهی از جامعه پذیری نسل ها
از طریق رسانه ها انجام می شود و نفوذ و تأثیررسانه تا جایی است که برخی
از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی
رفتاری ما را تعیین می کنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند،
اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می آموزند. مبتنی بر مراحل اجتماعی شدن
و عوامل اثرگذار در این دوره جامعه شناسان دو نوع عامل اجتماعی را از
یکدیگر متمایز کرده اند. الف اجتماعی کردن اولیه که خانواده و گروه های
همسالان را در بر می گیرد. به اجتماعی کردن ثانویه که شامل مدرسه و رسانه ها
است. در جریان جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و جوانان، رسانه ها نقشی
اساسی ایفا می کنند، بدین معنی که ارزش ها و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی
را به نسل جدید انتقال می دهند و آن را درونی می کنند.
هدف این پژوهش بررسی نقش وسایل ارتباط جمعی (تلویزیون، رادیو و نشریات) در اشاعه فرهنگ ورزش همگانی است. در تبیین این مقوله نقش وسایل ارتباط جمعی به عنوان موثرترین نهاد اجتماعی برای اعمال تغییرات اجتماعی و فرهنگی در سبک زندگی افراد جامعه بررسی می شود. ورزش به عنوان یکی از علل حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری در جهت اهداف توسعه انسانی و اجتماعی دارای اهمیت بسزایی است. هدف اصلی از تحقیق پیش رو بررسی این موضوع است که افراد جامعه تا چه میزان تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی به انجام ورزش تشویق شده اند. با استفاده از روش پیمایشی و به کارگیری پرسشنامه ای که مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن 80.8 درصد برآورد شده بود، به بررسی موضوع در نمونه 400 نفری از زنانی که هفته ای حداقل یک بار در اماکن ورزشی شهرداری شهر تهران حضور می یابند، پرداخته شد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای و در مرحله دوم تصادفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. سپس برای سنجش میزان همبستگی فرضیه های تایید شده از ضریب همبستگی کندال استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر معنادار وسایل ارتباط جمعی در اشاعه فرهنگ ورزش همگانی است. بدین معنا که وسایل ارتباط جمعی در تشویق افراد به ورزش موفق بوده اند، ولی بایستی با تمرکز و برنامه ریزی بیشتر میزان اثرگذاری بر مخاطب را افزایش دهند. از دیگر نتایج پژوهش این که نقش تلویزیون نسبت به سایر وسایل ارتباط جمعی در اشاعه یک امر فرهنگی در زندگی افراد جامعه پررنگ تر است. بنابراین تلویزیون به لحاظ وسعت نفوذ می تواند در ایجاد تغییرات اجتماعی در سبک زندگی افراد جامعه توسط برنامه ریزان اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده بیشتر و دقیق تری قرار گیرد.
"فلسفه وسایل ارتباطات جمعی" اصطلاحی است که آن را اکثر کسانی که با مسائل ارتباط جمعی سروکار دارند به کار می برند، ولی دانشمندان متخصص این رشته از به کار بردن آن پرهیز می کنند. هر فروشنده تلویزیونی یا رادیویی، هر مدیر یا بهتر بگوییم هر مجری برنامه و هر سخنگویی برای خود فلسفه وسایل ارتباطات جمعی دارد. بخش های مهم تبلیغاتی و کارمندان رسمی شرکت های بزرگ هم برای خود دارای فلسفه ای در مورد وسایل ارتباطات جمعی هستند، همچنین کارگردانان سینما و فیلمسازان نیز از آن بهره مندند ولی در مورد سیاستمداران باید سکوت کرد. در کشور آلمان می توان گفت که "پتر اسلوتر دیجک و نوربرت بولز" از جمله فلاسفه وسایل ارتباطات جمعی هستند، حتی شاید "اولریش ویکرت" و "هارالد شمیت" نیز از جمله آنها باشند. اما به هر حال "کریستف شلینگی زیف"، "فریدریش کوپرز بوش" و "الکساندر کلوگه" از فیلسوفان ارتباطات جمعی هستند.
مهندسی برق مخابرات یکی از گرایشهای مهندسی برق است. مخابرات نوری، میدان و امواج، سیستم و مخابرات رمز از زیرمجموعههای آن هستند. مخابرات، گرایشی از مهندسی برق است که در حوزه ارسال و دریافت اطلاعات فعالیت میکند. مهندسی مخابرات با ارائه نظریهها و مبانی لازم جهت ایجاد ارتباط بین دو یا چند کاربر، انجام عملی فرایندها را بهطور بهینه ممکن میسازد. پس هدف از مهندسی مخابرات، پرورش متخصصان در چهار زمینه اصلی این گرایش شامل فرستنده، مرحله میانی، گیرنده و گسترش شبکه است.
امروزه در همه کشورهای جهان مخابرات ، ارتباطات و انتقال اطلاعات در حال پیشرفت و گسترش است و هر روز فناوری جدیدی روی کار می آید. در ایران نیز بدلیل احتیاج بیش از پیش مردم ، سازمانها و وزارتخانه ها مختلف به وسایل ارتباطی ، سعی در پیشرفت هرچه بیشتر وجود دارد.
به لحاظ اشتغال ، توسعه و رواج ICT موجب پیدایش مشاغل جدید با کیفیتی نو و برتر می شود.
امروزه شبکه های دیگری بالاتر از شبکه محلی قرار می گیرند که امکان سرویس دهی به تمام مشترکین در تمامی نقاط جهان را فراهم می سازد (IN,NGN,…)
مهمترین و حساس ترین بخش در یک مرکز تلفن ، سالن دستگاه مرکز می باشد که هسته اصلی مرکز می باشد زیرا تمامی ارتباطات از آنجا شکل میگیرد . بعنوان مثال هنگامی که شما گوشی تلفن خود را برمی دارید صدای بوق (Dial Tone) میشنوید و بعد از آن میتوانید شماره گیری کنید برای همین بوق ساده در هنگام برداشتن تلفن تعداد زیادی سیگنال بین گوشی تلفن شما و مرکز انتقال می یابد که به شما امکان شماره گیری می دهد.
ادبیات هر قومی یکی از ارکان عمدهی فرهنگ آن قوم است. ادبیات نیز بدون نقد و ارزیابی پیشرفت لازم را نمیکند و چنانکه باید راه تکامل را نمیپیماید و چه بسا دچار سکون و رکود و توقف میشود، زیرا وقتی سخنوران و شاعران و نویسندگان ملتی از راه و رسم ابداع و ابتکار بازماندند و از نقد و سنجش بیخبر باشند، یا در سراشیب افراط میافتند یا در پرتگاه تفریط و یا به تقلید آثار دیگران میپردازند و یا به نوآوریهای پوچ و بیارزش دست میزنند. ملکی که ادب و هنر و پویایی داشتهاند از نقدی پویا و بارور برخودار بودهاند و چه بسا نوآوریهای هنری و ادبی که حاصل موشکافیها و راهنماییهای هنرشناسان و سخنسنجان بوده است. بنابراین نقد و نقادی در عرصهی ادبیات و نوشتههای مختلف تاثیر بسزایی بر نویسنده و شاعر دارد تا سبب اعتلاء و ترقی نویسنده در کارش گردد و سبب پیشرفت جامعه شود.
در این مقاله پس از تعریفی گذرا از نقد ادبی و ارزیابی آن و اهمیت قالب های تحلیل از قبیل توصیف 2 و تفسیر 3 و تبیین 4، درباره موقعیت ممتاز تحلیل در قالب نقد 5 بررسی است . موقعیت نقد ادبی در تقویم درسی ادبیات فارسی مورد بحث قرار گرفته شده و مواضع آسیب شناسی تقویم رسمی ادبیات فارسی و کمرنگ بودن جایگاه نقد ادبی، در آن بیان شده و در پایان پیشنهادهایی برای تعمیق تحلیل های ادبی و منزلت نقد ادبی در دانشگاه ها عرضه گردیده است.
نقدِ ادبی یا سخنسنجی دانشی برای بررسی ویژگیها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیدهٔ آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آنها است. به کسی که نقد ادبی میداند، مُنتقد ادبی میگویند.
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر محصولات ادبی است. نقد ادبی میتواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. این نوشتههای گزارش گونه اغلب در قالب نوشتههای روزنامهنگاری یا یادداشتهایی در زمان پدیدار شدن آثار ادبی رخ مینماید و در مواردی با قضاوتهایی یا اظهار نظرهایی در مورد خوب بودن یا نبودن، ارزشمند بودن یا نبودن اثر ادبی همراه است.
منبع:مقاله نقد ادبی
مصطفی چمران ساوهای (١۰ مهر ۱۳۱١ تهران – ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ دهلاویه) معروف به دکتر چمران و شهید چمران، فیزیکدان، سیاستمدار (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)، وزیر دفاع ایران در دولت مهدی بازرگان و دولت موقت شورای انقلاب از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل (لبنان)، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق و بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم در جریان جنگ ایران و عراق بود.
وی در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و درجه دکتری در فیزیک پلاسما کسب کرد. پس از گذراندن آموزشهای نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود. چمران در زمان تحصیل در دانشگاه تهران، در درس ترمودینامیک، شاگرد مهدی بازرگان بود. آشنایی او با بازرگان، عامل مهمی در ورود او به عرصه سیاست بهشمار میرود. وی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان نهضت مقاومت ملی که زیر نظر افرادی چون مهدی بازرگان، سید رضا زنجانی و سید محمود طالقانی اداره میشد، فعالیت میکرد. در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه ابراهیم یزدی، علی شریعتی و صادق قطبزاده، شاخه خارج از کشوری نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا را تأسیس کرد. پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدتی وزارت دفاع را برعهده داشت. او به عنوان یکی از اعضای نهضت آزادی، در دوره نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد.
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران بعد از ۲۳ سال هجرت به وطن باز می گردد. و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه های پاسداران در سعدآباد می نماید و سپس در شغل معاون نخست وزیر در امور انقلاب ، شب و روز، خود را به میان خطر می اندازد تا سریع تر و قاطعانه تر مسئله را فیصله دهد و بالاخره در قضیه فراموش ناشدنی (پاوه) قدرت ایمان ، اراده آهنین ، شجاعت و فداکاری او بر همگان اثبات می گردد.
دکتر چمران بعد از این پیروزی بی نظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالی قدر انقلاب، امام خمینی (ره) به سمت وزیردفاع منصوب گردید.