رسانه ها در دوران کنونی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم تبدیل
شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی،
آموزشی و سرگرمی رسانه ها استفاده می کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای
حیاتش با رسانه ها بزرگ می شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز این
نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از
رسانه ها دریافت می کند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصراطلاعات و
جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش قابل توجهی از جامعه پذیری نسل ها
از طریق رسانه ها انجام می شود و نفوذ و تأثیررسانه تا جایی است که برخی
از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی
رفتاری ما را تعیین می کنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند،
اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می آموزند. مبتنی بر مراحل اجتماعی شدن
و عوامل اثرگذار در این دوره جامعه شناسان دو نوع عامل اجتماعی را از
یکدیگر متمایز کرده اند. الف اجتماعی کردن اولیه که خانواده و گروه های
همسالان را در بر می گیرد. به اجتماعی کردن ثانویه که شامل مدرسه و رسانه ها
است. در جریان جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و جوانان، رسانه ها نقشی
اساسی ایفا می کنند، بدین معنی که ارزش ها و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی
را به نسل جدید انتقال می دهند و آن را درونی می کنند.
هدف این پژوهش بررسی نقش وسایل ارتباط جمعی (تلویزیون، رادیو و نشریات) در اشاعه فرهنگ ورزش همگانی است. در تبیین این مقوله نقش وسایل ارتباط جمعی به عنوان موثرترین نهاد اجتماعی برای اعمال تغییرات اجتماعی و فرهنگی در سبک زندگی افراد جامعه بررسی می شود. ورزش به عنوان یکی از علل حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری در جهت اهداف توسعه انسانی و اجتماعی دارای اهمیت بسزایی است. هدف اصلی از تحقیق پیش رو بررسی این موضوع است که افراد جامعه تا چه میزان تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی به انجام ورزش تشویق شده اند. با استفاده از روش پیمایشی و به کارگیری پرسشنامه ای که مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن 80.8 درصد برآورد شده بود، به بررسی موضوع در نمونه 400 نفری از زنانی که هفته ای حداقل یک بار در اماکن ورزشی شهرداری شهر تهران حضور می یابند، پرداخته شد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای و در مرحله دوم تصادفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. سپس برای سنجش میزان همبستگی فرضیه های تایید شده از ضریب همبستگی کندال استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر معنادار وسایل ارتباط جمعی در اشاعه فرهنگ ورزش همگانی است. بدین معنا که وسایل ارتباط جمعی در تشویق افراد به ورزش موفق بوده اند، ولی بایستی با تمرکز و برنامه ریزی بیشتر میزان اثرگذاری بر مخاطب را افزایش دهند. از دیگر نتایج پژوهش این که نقش تلویزیون نسبت به سایر وسایل ارتباط جمعی در اشاعه یک امر فرهنگی در زندگی افراد جامعه پررنگ تر است. بنابراین تلویزیون به لحاظ وسعت نفوذ می تواند در ایجاد تغییرات اجتماعی در سبک زندگی افراد جامعه توسط برنامه ریزان اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده بیشتر و دقیق تری قرار گیرد.
"فلسفه وسایل ارتباطات جمعی" اصطلاحی است که آن را اکثر کسانی که با مسائل ارتباط جمعی سروکار دارند به کار می برند، ولی دانشمندان متخصص این رشته از به کار بردن آن پرهیز می کنند. هر فروشنده تلویزیونی یا رادیویی، هر مدیر یا بهتر بگوییم هر مجری برنامه و هر سخنگویی برای خود فلسفه وسایل ارتباطات جمعی دارد. بخش های مهم تبلیغاتی و کارمندان رسمی شرکت های بزرگ هم برای خود دارای فلسفه ای در مورد وسایل ارتباطات جمعی هستند، همچنین کارگردانان سینما و فیلمسازان نیز از آن بهره مندند ولی در مورد سیاستمداران باید سکوت کرد. در کشور آلمان می توان گفت که "پتر اسلوتر دیجک و نوربرت بولز" از جمله فلاسفه وسایل ارتباطات جمعی هستند، حتی شاید "اولریش ویکرت" و "هارالد شمیت" نیز از جمله آنها باشند. اما به هر حال "کریستف شلینگی زیف"، "فریدریش کوپرز بوش" و "الکساندر کلوگه" از فیلسوفان ارتباطات جمعی هستند.