جهان سوم اصطلاحی است که در نیمهٔ دوم سده بیستم در اشاره به ممالک غیرمتعهّد به ناتو و بلوک شرق، یعنی کشورهایی که در جهان اول و جهان دوم نمیجنگیدند، به کار رفت.
اگرچه در مورد مناسبت این نام تردیدها و بحثهایی در میان است، اما برخی از کشورهای جهان سوم به ویژه اعضای جنبش عدم تعهد از کاربرد این نام استقبال کردهاند.
تحقیق حاضر در پی این است تا علل موانع رشد و توسعه صنعت را در کشورهای جهان سوم و ایران مورد بررسی قرار دهد به همین منظور به مطالعه چندین کتاب و بررسی نظرات صاحب نظرانی که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده اند پرداخته شده است. مباحث پیداش مفهوم جهان سوم و علل عقب ماندگی کشورهای جهان سوم و نابرابری های جنسیتی و وابستگی سیاسی واقتصادی از موضوعات پیش رو می باشند. ویژگی های مشترک کشورهای جهان سوم سطح زندگی درحد امرار معاش به معنای میزان اندک درآمد سرانه ومصرف سرانه است؛ درآمداندک مذکوربه گونه ای بسیارنابرابر نیز توزیع می شود؛ میزان اندک تمایل به پس اندازودرنتیجه میزان پایین تشکیل سرمایه درکنار نسبت بسیار بالای هزینه،درکل هزینه هاصرف خرید موادغذایی وسایرنیازهای اولیه وضروری می شود، بنابراین کمبود سرمایه برای سرمایه گذری؛ بازدهی اندک دربخش های مختلف اقتصادی ازجمله کشاورزی وفعالیت های وابسته به آن که باوجود اشتغال اکثریت نیروی کادراین بخش هنوزازشیوه های سنتی تولید استفاده می شود وبهره وری بسیار پایین است . بیکاری وکم کاری به معنای وجود بیکاری مزمن دراقتصاد، بیکاری پنهان وکم کاری دربخش کشاورزی وسایربخش ها. فقدان زیربناهای اقتصادی، عدم نوآوری وابداعات جدید، عدم کارایی سیستم آموزش وپرورش ودرصدبالای بی سوادی، پایین بودن امیدبه زندگی ونرخ بالای مرگ ومیر در کنار رشد زیاد وسریع جمعیت به دلیل بالا بودن میزان موالیدکه نتیجه طبیعی آن نسبت بالای کودکان درکل جمعیت کشورودرصد پایین نیروی فعال است
تجربه توسعه کشورهای جهان سوم از دهه پنجاه به طور فزایندهای متنوع و از این رو بسیار آموزنده بوده است. تغییر ماهیت نگاه به توسعه مقولهای است که در چند دهه گذشته در این خصوص رخ داده و به تبعیت از آن شاخصهای توسعه اقتصادی، توسعه انسانی و شاخصهای توسعه پایددار به مثابه مهمترین معیارهای سنجش میزان توسعه یافتگی کشورها کاربرد پیدا کردهاند. هدف اصلی این تحقیقع طبقهبندی انواع شاخصهای توسعه در کشورهای جهان سوم در حیطه سه محور شاخص های توسعه اقتصادی، شاخصهای توسعه اجتماعی و شاخصهای پایداری میباشد. همچنین نگاهی به وضعیت ایران در خصوص شاخص توسعه انسانی خواهد داشت که جزیی از شاخصهای توسعه اجتماعی محسوب میشود. در این راستا از آخرین گزارش سازمان ملل در زمینه توسعه انسانی استفده شده است. که مربوط به سال 2013 میباشد. روتحقیق از نوع تحلیلی – کاربردی بوده و جمعآوری اطلاعات با استفاده از روش اسنادی – کتابخانهای انجام شده است. یافتهها نشان میدهند که ایران در مقایسه با کشورهای جهان از بعد شاخص توسعه انسانی در سطح متوسطی قرار دارد و همچنین نسبت به دوره قبل دارای دو رتبه صعود بوده است. از این رو لازم است علاوه بر تقویت این بخش، تمرکز توسعه بیشتر به زمینههای اقتصادی و محیطی معطوف گردد.